اسامی قربانیان سانحه آنتونف 74 | |
اسامی 38 تن از جان باختگان حادثه سقوط هواپیمای آنتونف 74 نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام شد . | |
سرهنگ امیر هوشنگ رهنمایی یکی از فرماندهان نظامی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پایگاه یکم قدر اسامی قربانیان را به شرح زیر اعلام کرد:. کادر پرواز: حسن بطحایی (خلبان) کامران کبیری (کمک خلبان) علی اللهیار (مهندس پرواز) علیرضا باقری (مهندس پرواز) علیرضا پیرسوده (افسر همراه) اصغر فلاحتی (لیدر پرواز) . نیروهای نهسا: مجید موسوی راد , محمد علی دلواری , عبدالرسول حاتمی , اکبر احمدی , شهرام روزبهی , محسن ادهمی , حسین دهقانی , نادرایمانی صابر , رضا اولیایی بهرامی , سعید سمیهخانی , رحمان محمدی , بهرامی شهداد , حسین چهل تنان , امید حدادی پور , مهدی حسینی , محمد حسین میانی , رضا داور , مصطفی جدیدی , هادی قویدل , علی جهان . سایر نیروها: مهدی عرفان منش , فریدون بردبار , عطا پیشاور , بیژن گلیپور , علی اکبر جعفرنژاد , رضا ترازی , احمد ربیعی , حمزه راد منش , حسن فاطمی , روح الله رمضانی , حسین فرج پور , محمدرضا بحکنی و امیر خان قلی . هماکنون عملیات تجسس و شناسایی اجساد به پایان رسیده و اجساد قربانیان این حادثه آماده برای انتقال به پزشکی قانونی است. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد ازظهر امروز بههمراه جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از محل سانحه هواپیمای آنتونف 74 دیدن کرد. سردار سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی , همچنین در جلسهای با حضور فرماندهان و مسوولان در پایگاه یکم هوایی قدر , چگونگی وقوع این سانحه و مسایل مربوط به آن را مورد بررسی قرار داد و از کارشناسان خواست تا علت دقیق این سانحه را پیگیری کنند. یک فروند هواپیمای آنتونف 74 سپاه پاسداران صبح امروز هنگامی که قصد عزیمت به شیراز را داشت , در فرودگاه مهرآباد دچار سانحه شد . |
نامه ای که شهید نیکدل قبل از شهادتش به شهید دهقان نوشت
برادرم دهقان سلام.
سلام به روان پاکت برادرم که بپرواز در آمده و تا ملکوت اعلی اوج گرفت و به پیش خدایش شتافت ، روحت شاد برادرم ، مبارک باد به آرزوی دیرینه ات رسیدی به مرگی که مدتها انتظارش را میکشیدی ،خون پاکت که در خاکهای گرم وشنهای داغ و تفتیده کربلای خوزستان بر زمین ریخت نمایانگر ایمان و شوقت به اسلام و عشق به شهادت ، مهر و محبت به آقا و مولایت حسین (ع) و علاقه شدید به فرمانده وامامت صاحب الزمان و نایب برحقش روح الله بود
برادرم از جوشش خونت در صحرای خوزستان که بدست دژخیمان وددمنشانو یزیدان و حامیان استمعار شوم به زمین ریخت هزاران خون را دررگها به جوشش آورد
برادرم،برادرم بخون پاکت قسم تا انتقام خونت را که در راه مقدس الله ریخته شد از این جنایتکاران نگیرم نه تنها انتقام تو را بلکه تمام برادرانم را، نه تنها از صدامیان بلکه از منافقین آمریکایی که نا جوانمرادانه دارند گلهای پاک فاطمه راپرپر میکنند ، از خاک خوزستان بر نخواهم گشت
برادرم نه تنها خاک خوزستان بلکه افغانستان و فلسطین و حامیان استعمار و دولتهای مرتجع .......و اکثر بلاد اسلامی. خودت میدانی چقدر به تو علاقه داشتم ، همیشه با هم بودیم همدل ،همسخن ،همسنگر از همه بیشتر دوستت داشتم ودوستم داشتی اگر چه شهادتت کمرم را شکست و جگرم را کباب کرد ، اگرچه در زندگی تنهایم گذاشت ولی افتخار بود و افتخار است ( شهادت) آنهم در راه حسین
اگر غیر راه الله بود تحمل این مرگ برایم سخت وگران تمام میشد . خوشا به حالت که در پیش خدایت هستی تو به اوج عظمت خود رسیدی و در شهادت سبقت گرفتی ، ولی من بخون خواهیت تا آخرین قطره خونم در راه الله خواهم جنگید و تقاص خواهم گرفت اگر خداواند نصرت دهد من خودم این را بهتر میدانم که هرکس لیاقت شهید شدن را ندارد مگر مثل تو وامثال تو
این را خودت به من گفته بودی ،" تو معلم من بودی تو درس شهادت را به من آموختی ، من هرگز با تو قطع رابطه نخواهم کرد" اگر خودت نیستی که نامه ام رادیگر ، و سوالهایم را همچون گذشته جواب دهی ولی میبینی و میخوانی برادرم دهقان، ولی افسوس که جوانانی و سربازانی چون تو معلمان واستادانی چون تو، ناطق وسخنرانانی چون تو، مومن وپاکانی چون تو،که میتوانند در راه اهداف مقدس الهی و تربیت نوجوانان جامعه نقش موثری داشته باشند بدست این مزدوران و یزیدیان زمان بشهادت میرسند
ولی این حقیقت راباید به خودم بقبولانم که خون این پاکان و مومنان است که انقلاب را تا بحال زنده نگه داشته و روز بروز بر استحکام آن میافزاید
خدا حافظ برادرم دهقان
قربانت مجتبی نیکدل 21/9/1360
کلمات قصار ، پند از امام خمینی( قدس سره الشریف)
شهادت عزت ابدی است
شهادت فخر اولیابوده است وفخر ما.
هراس، آن دارد که شهادت مکتب او نیست
شهادت رمز پیروزی است
ملتی که شهادت را آرزو دارد پیروز است
شما چه در دنیا پیروز بشوید یا به شهادت برسید پیروزمندید
خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست
ملت ما خون داده است تا جمهوری اسلامی وجود پیدا کند
ملت ما عاشق شهادت بود ،با عشق وشهادت پیش رفت این نهضت
مرگ سرخ بمراتب بهتر از زندگی سیاه
به ملت عزیز و توده های میلیونی ایران عرض میکنم که هیچ انقلابی بدون شهادت خواهی و فداکاری و سختی و گرانی و فشارهای مادی . موقت تحقق نیافته است
رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود ،که ارزشش از صدها زبان وقلم ما بزرگتر است ،با نارنجک خود زیز تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود شربت شهادت را نوشید
سعادت را آنها بردند که آن چیزی را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند ،و ما عقب مانده آنها هستیم
هان ای شهیدان ا در جوارحق تعالی آسوده خاطر باشید ،که ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهند داد؟
کشوری که همه بیدارو همه مستعد برای شهادت هستند،اینها را از چه میترسانند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برماست که با اعتراف به عجز خویش،از رزمندگان عزیزی که با شهادت طلبیهاو رشادتهایشان از مهین خود دفاع نموده ،و با خون پاک خود چراغهائی فرا راه آزادی تمام ملتهای دربند برافروختند قدر دادنی نمائیم
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت ورشادت سر دادند
بسیج لشکر مخلص خداست
بسیج میقات پا برهنگان ومعراج اندیشه پاک اسلامی است وتربیت یافتگان آن ، نام ونشان در کمنامی وبی نشان گرفته اند
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفهای آن بوی بهار وصل و طروات یقین حدیث عشق می دهد
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر داده اند
من دست یکایک پیشگامان رهائی را میبوسم و میدانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت
حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم چه کسی سزوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود؟
تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقینا از برکات و الطاف جلبه خداوند تعالی بود و که بر ملت عریز وانقلاب اسلامی ایران ارزانی شد
من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی ،الگو برای تمام مستضعفین جهان و ماتهای مسلمان عالم باشد و قرن پانزدهم قرن شکستن بتهای بزرگ ،و جایگزینی اسلم و توحید به جای شرک وزندقه، و عدل وداد به جای ستمگری و بیداد گری ، و قرن انسانها متعهد به جای آدمخوران بی فرهنگ باشد
بر خورد قاطعانه با خیانت کارگزاران
به امام خبر دادند که شریح بن الحارث، قاضی امام خانه به 80دینار خرید، او را احضار کرده فرمود :
به من خبر دادند که خانه ای به 80دینار خریده ای ،و سندی برای آن نوشته ای، وگواهانی آن را امضاء کرده اند.
شریح گفت:آری ای امیر مومنان، امام علیه السلام نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود ای شریح به زودی کسی به سراغت می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند ، و از گواهانت نمیترسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد.
ای شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی که آن گاه خانه دینا و آخرت را از دست داده ای.
اما اگر هنگام خریده خانه نزد من آمده بودی برای تو سندی می نوشتم که دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر رغبت نمیکردی آن سند را چنین می نوشتم.
این خانه ای است که بنده ای خوار آن را از مرده ای آماده کوچ خریده خانه ای از سرای غرور که در محله نابود شوندگان و کوچه هلاک شدگان قرار دارد این خانه به چهار جهت منتهی می گردد این سوی آن به آفات ها وبلاها سوی دوم آن به مصیبت ها و سوی سوم به هوا وهوسهای سست کننده و سوی چهارم آن به شیطان گمراه گننده ختم می شود ودر خانه به روی شیطان گشوده است.
این خانه را فریب خورده آزمند از کسی که خود به زودی از جهان رخت برمی بندد به مبلغی که او را از عزت و قنات خارج وبه خواری و دینا پرستی کشانده خریداری کرده است
هرگونه نقصی در این معامله باشد بر عهده پروردگاری است که اجساد پادشاهان را پوسانده وجان جباران را گرفته و سلطنت فرعون چون کسرا و قیصر و تبع وحمیر را نابود کرده است
انان که مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند وآنان که قصرها ساخته و محکم کاری کردند وطلاکاری کردند و زینت دادند فراوان اندوختند و نگهداری کردند و به گمان خود برای فرزندان خود باقی گذاشتند همگی آنان به پای حسابرسی الهی و جایگاه پاداش و کیفر رانده میشوند آنگاه که فرمان داوری و قضاوت نهائی صادر میشود ( پس تبهکاران زیان خواهند دید) به این واقیعت ها عقل گواهی میدهد هرگاه که از اسارات هوای نفس نجات یافته از دینا پرسی به سلامت بگذرد
نهج البلاغه ترجمه نامه3
بسم رب الشهدا والصدیقین
سیری در زندگی دو شهید یکی معلم ودیگری شاگرد وهر دو مدرس درس شهادت برای ما، هر دو معلم ایثار وفداکاری برای ما در راه ماندگان، عزیزانی که با نیروی ایمان وبا عشق به الله خون پاکشان را بر زمین ریختنند که لاله های روئیده از آن برگهائی است از فرهنگ اسلام
خوب دقت کنید در لاله زار شهیدان بنگرید:
علم ،ایمان،ایثار و شهادت را فریاد میزنند
لاله های خونین جوشیده از خون این شهیدان گلبرگهائی است که بر روی هر برگی از آن پیامی ومسئولیتی نوشته شده پیامی که:
با چشم آگاهی وبا حافظه ایمان وبا تخصص تعهد قرائت میشود
برروی برگی زبرگهای این دولاله خونین نوشته شده است است هان ای برادران در زمانی زندگی میکنید که حاکمیت الله در آن برقرار شده برای بر اندازی همه نظامات غیر الهی لباس رزم 0 جهاد اکبر0 را بپوشید
هیچ می دانی لباس رزم در جهاد اکبر چیست؟ نمیدانم قلم مینویسد اخلاق اسلامی، خودتان فکر کنید...................
ما با لباس رزم اخلاق اسلامی به جنگ دیو هوای نفس میرویم و اگر این لباس را بطور کامل بر ،بدن پوشانده باشیم هیچ تیر هوای نفس بر آن موثر نخواهد افتاد
بگذریم برگ برگ مسئولیت عظیم شهدا ویا یک شهید را نمیتوان در قالب کلمات گنجاند ،آخر مگر میشود دریائی را در کوزه جاه داد؟ نه نمیشود ولی کجائم
آب دریا را اگرنتوان کشید همه به قدر تشنگی باید چشید
اینجا سخن از شهیدانی است که در شوق دیدار معبود لحظه شماری میکردند لحظه را در یاد خدا سپری میکردند، دنیا دون این روحهای پاک را نتوانسته بوددر خود محصورکند خوشحالی آنها جائی بود که حکمی از از احکام خدا جاری گردد و تحمل همه رنج و زحمات از ناحیه آنها هم راهی بود که آنها برای تقرب بخدا انتخاب کرده بودند
معلم شهید دهقان و شهید نیکدل دو یاری که نه تنها در حیاتشان با هم در رابطه بودند بلکه این دوستی و رفاقت رابه آن 0سرا0نیزادامه دادند
چه زیباست نامه ای که شهید نیکدل بعد از شهادت شهید دهقان برای او مینویسد و بعد از آنکه جملاتی رابا روح شهید دهقان درمیان میگذارد ،در حالی که پیداست در فضای عرفانی سیر میکرده مینویسد:
تو معلم من بودی تو درس شهادت را به من آموختی من هر گز با تو قطع رابطه نخواهم کرد چه زیبا به این کلام عمل نمود وبه این آرزو قلبی خود رسید . شهید دهقان در تاریخ 9/9/1360 هنگامی به شهادت رسید که مزدوران بعثی با گلوله سر او را هدف گرفته بودند چرا که او در سر شور حسینی داشت و برلب آیاتی از قرآن را تلاوت مینمود
و شهید نیکدل بتاریخ 1/12/1360 در تداوام راه معلمش در حالی به شهادت رسید که سلاح خصم میان سر وبدن او جدائی انداخته بود ویکی از همرزمانش میگفت در آخرین پر زدنهایش بسوی ملکوت اعلی دو زانو ،زد و رو به کربلای حسین دستهای خود را بالا کرد و.......................
پیکر پاکش بعد از 3ماه شناسائی گردید و همانطور که خود نیز گفته بود 0 اگر این سر در راه حسین فدا نشود سر نیست 0 با این کلامش عینیت بخشید
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
برگی از یک زندگی
نام: شهید سپهبد علی
نام خانوادگی: صیاد شیرازی
تاریخ تولد 1323 - خراسان
شهید سپهپد صیاد شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دربخشهای مختلف ارتش خصوصا در غرب کشور ودر سازماندهی فعالیتهای نیروهای انقلابی درارتش نیز فعالیت گسترده داشت. از مهمتریناقدامات شهید، تهیه طرحهای عملیاتی، قرارگاهمشترک عملیات سپاه و ارتش بوده است. فرزندشهید صیاد شیرازی در خاطرات خود میگوید:غالبا با پدر درددل میکردم و همه پاسخهایایشان این بود (خط ولایت)را گم نکنید، اشاره و،اردات ما و تبعیت از ولایت فقیه باید در همه جا ودر همه حال در وجود ما جاری و ساری باشد.شهید در همه اوقات به خصوص نماز ارادت عمیقخود را به ولایت بروز میدادند. در قنوتنمازشان همیشه این دعا را میخواندند: (اللهمایدآیه الله العظمی خامنهای اللهم واحفظه وثبته.)دریابان شمخانی در خاطرهای از دوراندفاع مقدس میگویند: مهمترین موضوعی که بهعنوان یکی از از ویژگیهای شخصیتی شهیدبزرگوار سپهبد صیاد شیرازی در ذهن من ثبتشده است، توانایی و عزم خستگیناپذیر ایشان درفرماندهی بود. یکی از همرزمان ایشان میگویند،شهید چندین بار به افتخار جانبازی نائل آمد. دکترمعالج گفت: دیگر نمیتواند به نظامیگری ادامهدهد اما شهید با ویلچر به منطقه آمد و درآمبولانس هدایت عملیات را بر عهده
لحظه شهادت از زبان فرزند شهید:
(مهدی صیاد شیرازی)فرزند سپهبد صیادشیرازی که شاهد به شهادت رسیدن پدرش بود،گفت: پدرم مطابق معمول صبح روز شنبه حدودساعت 45/6 دقیقه صبح، منزل را به قصد محلکار ترک کرد و قصد سوار شدن برخودرو خود راداشت مردی با لباس رفتگرها به او نزدیک شد وچنین وانمود کرد که میخواهد نامهای را بهپدرم تسلیم کند. پدر زمانی که تروریست مسلح بهوی نزدیک شد شیشه خودروی خود را پایینکشید و حتی در سلام کردن پیشقدم شد که فردتروریست اسلحه خود را بیرون کشید و با شلیکچهار تیر به سوی تیمسار وی را به شهادت رساند.
برگی از وصیتنامه شهید
خداوندا این تو هستی که قلبم را مالامال ازعشق به راهت، اسلامت و ولایتت قرار دادی،خدایا تو خود میدانی که همواره آماده بودهامآنچه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که بهراهت دارم نثار کنم. پروردگارا رفتن در دستتوست، من نمیدانم چه موقع خواهم رفت ولیمیدانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امامزمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خوردهدینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
به نام زیبای هستی بخش
سلام برشهیدان
همانهائی که نام مبارکشان قوّت قلب گل لاله است،
کسانی که ترنّم گفته هاشان زینت بخش فکه،طلائیه ومجنون
ولطافت کلامشان نوازشگرآسمان شهرمی شد.
آنهائی که باسلامی معطّربه عطر چفیه یکدیگرراملاقات،
وبا درودی مصفّا به صفای یاعلی هم را بدرقه میکردند.
آری سلام بر شهدا
کبوترانی که سکوی پروازشان سیم خاردارومعراجشان خط مقدّم بود،
همان بی بدیلانی که با رنگ خون صفحه عاشقانه زندگی را نقاشی کردند
وبا زمزمه یابن الحسن دعوت عشق رااجابت نمودند.
+ سردار سلیمانی کیست؟
+ 3.
+ t
+ سبک بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان ها کردم ، اما بر نگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان ، این چه سودا بود با من رفیقان ، رسم همدردی کجا رفت ؟ جوان مردان ، جوانمردی کجا رفت ؟ مرا این پشت مگذارید بیتاب گناهم چیست ؟ پایم بود در خاک اگر دیر آمدم ، مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهاد
+ در باغ شهادت رانبندید * به ما بیچارگان زان سو نخندید
+ در باغ شهادت رانبندید * به ما بیچارگان زان سو نخندید
+ g
+ سالروز آزادی خرمشهر مبارک
+ دلم تنگ شهیدان است امشب که همرنگ شهیدان است امشب من از خون شهیدان شرم دارم که خلقی رابه خود سرگرم دارم زمن پرسید فرزند شهیدی که بابای شهیدم را ندیدی به من میگفت مادر او جوان بود دلیر و جنگجو وپر توان بود نمیدانم چه سودائی به سر داشت
+ شــــهـــدای روســـتای مکـــی@};- @};- @};-