بسم رب الشهدا والصدیقین
سیری در زندگی دو شهید یکی معلم ودیگری شاگرد وهر دو مدرس درس شهادت برای ما، هر دو معلم ایثار وفداکاری برای ما در راه ماندگان، عزیزانی که با نیروی ایمان وبا عشق به الله خون پاکشان را بر زمین ریختنند که لاله های روئیده از آن برگهائی است از فرهنگ اسلام
خوب دقت کنید در لاله زار شهیدان بنگرید:
علم ،ایمان،ایثار و شهادت را فریاد میزنند
لاله های خونین جوشیده از خون این شهیدان گلبرگهائی است که بر روی هر برگی از آن پیامی ومسئولیتی نوشته شده پیامی که:
با چشم آگاهی وبا حافظه ایمان وبا تخصص تعهد قرائت میشود
برروی برگی زبرگهای این دولاله خونین نوشته شده است است هان ای برادران در زمانی زندگی میکنید که حاکمیت الله در آن برقرار شده برای بر اندازی همه نظامات غیر الهی لباس رزم 0 جهاد اکبر0 را بپوشید
هیچ می دانی لباس رزم در جهاد اکبر چیست؟ نمیدانم قلم مینویسد اخلاق اسلامی، خودتان فکر کنید...................
ما با لباس رزم اخلاق اسلامی به جنگ دیو هوای نفس میرویم و اگر این لباس را بطور کامل بر ،بدن پوشانده باشیم هیچ تیر هوای نفس بر آن موثر نخواهد افتاد
بگذریم برگ برگ مسئولیت عظیم شهدا ویا یک شهید را نمیتوان در قالب کلمات گنجاند ،آخر مگر میشود دریائی را در کوزه جاه داد؟ نه نمیشود ولی کجائم
آب دریا را اگرنتوان کشید همه به قدر تشنگی باید چشید
اینجا سخن از شهیدانی است که در شوق دیدار معبود لحظه شماری میکردند لحظه را در یاد خدا سپری میکردند، دنیا دون این روحهای پاک را نتوانسته بوددر خود محصورکند خوشحالی آنها جائی بود که حکمی از از احکام خدا جاری گردد و تحمل همه رنج و زحمات از ناحیه آنها هم راهی بود که آنها برای تقرب بخدا انتخاب کرده بودند
معلم شهید دهقان و شهید نیکدل دو یاری که نه تنها در حیاتشان با هم در رابطه بودند بلکه این دوستی و رفاقت رابه آن 0سرا0نیزادامه دادند
چه زیباست نامه ای که شهید نیکدل بعد از شهادت شهید دهقان برای او مینویسد و بعد از آنکه جملاتی رابا روح شهید دهقان درمیان میگذارد ،در حالی که پیداست در فضای عرفانی سیر میکرده مینویسد:
تو معلم من بودی تو درس شهادت را به من آموختی من هر گز با تو قطع رابطه نخواهم کرد چه زیبا به این کلام عمل نمود وبه این آرزو قلبی خود رسید . شهید دهقان در تاریخ 9/9/1360 هنگامی به شهادت رسید که مزدوران بعثی با گلوله سر او را هدف گرفته بودند چرا که او در سر شور حسینی داشت و برلب آیاتی از قرآن را تلاوت مینمود
و شهید نیکدل بتاریخ 1/12/1360 در تداوام راه معلمش در حالی به شهادت رسید که سلاح خصم میان سر وبدن او جدائی انداخته بود ویکی از همرزمانش میگفت در آخرین پر زدنهایش بسوی ملکوت اعلی دو زانو ،زد و رو به کربلای حسین دستهای خود را بالا کرد و.......................
پیکر پاکش بعد از 3ماه شناسائی گردید و همانطور که خود نیز گفته بود 0 اگر این سر در راه حسین فدا نشود سر نیست 0 با این کلامش عینیت بخشید
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد