برادر شریفی: شب عملیات هویزه حسین علم الهدی درخواست آب نمود که

 بتواندغسل شهادت کند،امّا آب به اندازه ی کافی نداشتیم.گفت: «به اندازه ی

شستن سرم آب داشته باشید، کافی است».

124rl

 

گفتم: «فردا عملیات است و در گرد و غبار فردا، دوباره سرت کثیف می شود». 

گفت: «به هر حال می‌خواهم سرم را بشویم.» 

 

گفتم: «مگر می‌خواهی به تهران بروی؟».گفت: «نه، فردا می‌خواهم به ملاقات خدا بروم.»