بسم رب الشهدا

 

باپای مجروح خود راز و نیاز می کردم:

ای پای عزیزم! ای آنکه همه عمر وزن مرا تحمل کرده ای و مرا از کوه ها و بیابانها و راههای دور گذرانده ای? ای پای چابک و توانا که درهمه مسابقات مرا پیرزو کرده ای? اکنون که ساعت اخر حیات من است ازتو میخواهم که با جراحت و درد مدارا کنی مثل همیشه چابک و توانا باشی ومرا در صحنه نبرد خوار و ذلیل نکنی ...وبراستی که پای من مرا لنگ نگذاشت وهرچه خواستم و اراده کردم به سهولت انجام داد ودر همه جست و خیزها وحرکاتم وقفه ای به وجود نیاورد.

به خون نیز نهیب زدم:آرام باش این چنین به خارج جاری مشو من اکنون باتوکاردارم و میخواهم که به وظیفه ات درست عمل کنی...

قسمتی از دست نوشته های  شهید چمران

 

جهت شادی ارواح شهداصلوات

التماس دعا

یا حسین مظلوم